کد مطلب:313688 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:182
ای ابوالفضل مسلمان ها، کرامت کن چرخهای هواپیما باز شود
جناب آقای دكتر غلامرضا باهر، ریاست محترم بیمارستان آیةالله العظمی حاج سید محمدرضا موسوی گلپایگانی «قدس سره» در قم، طی نوشته ای در تاریخ 24 / 6 / 74 مرقوم داشته اند:
3. داستان زیر را دوست عزیز و یار دیرینم كه ارادت به او را از دوران دبیرستان در وجودم احساس می كنم برایم تعریف كرده است و من برای آشنایی بیشتر خوانندگان درباره ی كرامات حضرت ابوالفضل العباس قمر بنی هاشم علیه السلام به رشته ی تحریر درمی آورم و در پایان، قطعه ی شعری را نیز كه در تاریخ 30 / 2 / 72 با عنوان «علمدار كربلا» سروده ام تقدیم می كنم. دوستم می گفت:
از مشهد با هواپیمایی عازم تهران بودیم. در انتهای سفر، وقتی چراغ های «كمربندها را ببندید» روشن شد، همگان كمربندها را بستند و منتظر فرود هواپیما در فرودگاه شدند. اما لحظه ای بعد بلندگوی هواپیما، سرنشینان هواپیما را مخاطب قرار داد و گفت: ما در بالای باند فرودگاه در حال گشت زدن هستیم و چرخ های هواپیما به علت نقص فنی باز نمی شود، لطفا آماده ی رویارویی با پیش آمد احتمالی سقوط و خروج از پنجره های اضطراری باشید! و به فرودگاه نیز اعلام شده بود تا تدابیر لازم برای مبارزه با سقوط و انفجار احتمالی هواپیما را به كار گیرند.
مردم مشغول گریه و زاری و خداحافظی با یكدیگر بودند كه، ناگهان یك مسافر «ارمنی» با لهجه ی خاص خود گفت: ای ابوالفضل مسلمان ها! كرامت كن تا چرخ های هواپیما باز شود! ناله ی این فرد دلسوخته كار خود را كرد و چرخ ها باز شد و هواپیما با سلامت كامل در فرودگاه بر زمین نشست!
آقای دكتر باهر، شعری نیز در باب علمدار كربلا علیه السلام سروده اند كه زینت بخش این گفتار می سازیم:
[ صفحه 532]
3. داستان زیر را دوست عزیز و یار دیرینم كه ارادت به او را از دوران دبیرستان در وجودم احساس می كنم برایم تعریف كرده است و من برای آشنایی بیشتر خوانندگان درباره ی كرامات حضرت ابوالفضل العباس قمر بنی هاشم علیه السلام به رشته ی تحریر درمی آورم و در پایان، قطعه ی شعری را نیز كه در تاریخ 30 / 2 / 72 با عنوان «علمدار كربلا» سروده ام تقدیم می كنم. دوستم می گفت:
از مشهد با هواپیمایی عازم تهران بودیم. در انتهای سفر، وقتی چراغ های «كمربندها را ببندید» روشن شد، همگان كمربندها را بستند و منتظر فرود هواپیما در فرودگاه شدند. اما لحظه ای بعد بلندگوی هواپیما، سرنشینان هواپیما را مخاطب قرار داد و گفت: ما در بالای باند فرودگاه در حال گشت زدن هستیم و چرخ های هواپیما به علت نقص فنی باز نمی شود، لطفا آماده ی رویارویی با پیش آمد احتمالی سقوط و خروج از پنجره های اضطراری باشید! و به فرودگاه نیز اعلام شده بود تا تدابیر لازم برای مبارزه با سقوط و انفجار احتمالی هواپیما را به كار گیرند.
مردم مشغول گریه و زاری و خداحافظی با یكدیگر بودند كه، ناگهان یك مسافر «ارمنی» با لهجه ی خاص خود گفت: ای ابوالفضل مسلمان ها! كرامت كن تا چرخ های هواپیما باز شود! ناله ی این فرد دلسوخته كار خود را كرد و چرخ ها باز شد و هواپیما با سلامت كامل در فرودگاه بر زمین نشست!
آقای دكتر باهر، شعری نیز در باب علمدار كربلا علیه السلام سروده اند كه زینت بخش این گفتار می سازیم:
[ صفحه 532]